گوناگون از جهان...webnet.loxblog.com |
|
«امروز کار عمدهی دشمن در جنگ نرم، غبار پراکنی در فضای سیاسی کشور است ... در تبلیغات جهانی سعی میکنند، واقعیات کشور را وارونه جلوه دهند و افرادی در داخل همانها را بازتاب میدهند.» این عبارت، بخشی از سخنان عمیق رهبر فرزانهی انقلاب اسلامی در دیدار با جوانان، دانشجویان و دانشگاهیان در قم است. ....................................................................................................................... روزی که «رایس» وزیر خارجهی سابق آمریکا موفق شد نمایندگان کنگرهی این کشور را قانع کند تا بودجهی 75 میلیون دلاری برای تغییر رژیم جمهوری اسلامی ایران در اختیار سازمان سیا و مرکز عملیات براندازی نرم این سازمان یعنی «خانهی آزادی»[1]قرار دهد خود نیز هرگز باور نمیکرد که آشوب سبز در داخل کشور رؤیای انقلاب آمریکایی را جانی دوباره خواهد بخشید. .............................................................................................................................. رایس که چندی بعد موفق شد 10 میلیون دلار دیگر به این بودجه بیافزاید، در نزد نمایندگان کنگره چنین استدلال میکند: «میتوانستیم با یک براندازی نرم از لهستان و با جنبش همبستگی تا پشت مرزهای روسیه، انقلابهای رنگی را سامان دهیم و رژیمهای حاکم را ساقط و رژیمهای دموکراتیک مورد نظر آمریکا را به قدرت برسانیم. تنها راه برای تغییر نظام در ایران استفاده از همین تجربه است. این حرکت در ایران موازی با انقلاب نارنجی اکراین در سال 2004 میلادی که بسیاری از جوانان به خیابانها ریختند و نیروهای امنیتی از شلیک گلوله به مردم سر باز زدند، اتفاق افتاد.» ...................................................................................................................... از زمان پیروزی انقلاب اسلامی دو رویکرد از سوی آمریکا و کشورهای غربی جهت مواجه و مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت. رویکرد نخست به تغییر رفتار از راه اعمال تحریمهای اقتصادی و منزوی کردن جمهوری اسلامی ایران متمرکز شد و در مقاطع مختلفی نیز مورد استفاده قرار گرفت. رویکرد دوم خواهان تغییر رژیم ایران بوده که خود از دو راه دنبال میشد. راه اول، بهکارگیری قدرت سخت بود که با تحمیل جنگ 8 سالهی عراق برضد ایران پیگیری شد و راه دوم که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و بهخصوص پس از رخداد 11 سپتامبر 2001 میلادی با جدیت بیشتری دنبال شد، استفاده از قدرت نرم و توسل به شیوههای براندازی نرم باز میگردد. در این بین پیامدهای ناگوار بهکارگیری قدرت سخت در جنگ با افغانستان و عراق از یک سو و تجربهی موفق انقلاب رنگی در کشورهایی نظیر اکراین از سوی دیگر بیش از پیش واشنگتن را جهت توسل به قدرت نرم برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران ترغیب نمود. ............................................................................................................................... همچنین شکست طرحهای مختلف جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی به وسیلهی روشهای سخت نظیر تهاجم نظامی، تحریم اقتصادی نیز مزید بر علت شد و ایالات متحدهی آمریکا را به سوی اتخاذ شیوههای براندازی نرم برضد جمهوری اسلامی ایران سوق داد. ................................................................................................................ «ادوارد شرلی» عضو عالی رتبهی سازمان جاسوسی آمریکا میگوید: «کلید اصلی یک تغییر بنیادی در سیاستهای ایران از بین بردن خصوصیتهای انقلابی رژیم ایران است و این فقط با تحریم اقتصادی به دست نمیآید بلکه باید نفوذ روحانیت را از بین برد و عقاید انقلابی از درون تهی شود.» برخی از مؤسسهها و بنیادهای آمریکایی برای جذب و شکار برخی از اقشار خاص جامعه، به منظور اهداف براندازانه اقدام به اجرای پروژههای مختلف و فریبنده مانند: «دیپلماسی عمومی، دیپلماسی علمی، دیپلماسی رسانهای» و مواردی از این دست کردهاند تا بدین شکل و با اتخاذ رویکرد جنگ نرم در فضای عمومی جامعه اثر گذاری نمایند به طوری که بیش از 70 مؤسسه و بنیاد با تقسیم کاری پیچیده به حمایت از مخالفان انقلاب اسلامی و مرتبط با جنگ نرم میپردازند. متأسفانه ارتباطات بیضابطهی برخی از افراد و نخبگان سیاسی با بیگانگان و کم رنگ شدن مرزهای هویتی آنان با گروههای ضدانقلاب ضمینه ساز بخش عمدهای از اقدامهای ضدامنیتی پس از انتخاب دورهی دهم ریاست جمهوری بود. ................................................................................................................................ مرکز بینالمللی درگیریهای غیرخشونتآمیز به ریاست «پیتر آکرمن» و سازمان آموزش و مبارزهی غیرخشونتآمیز استراتژیک به ریاست «رامین احمدی» در دبی و هامبورگ برای برخی از فعالان ایرانی کارگاههای آموزش مبارزهی نرم برگزار کردهاند. آکرمن و احمدی در مقالهای که 4 ژانویهی 2006 میلادی با عنوان آیندهی ایران، خیابانها را نگاه کنید، آوردهاند: «مخالفین نمیدانند که اعتراضهایشان را چگونه سازماندهی کنند. سازمانهای غیردولتی سراسر جهان باید اقداماتشان را در راستای جامعهی مدنی ایران، گروههای فعال زنان، اتحادیهها و روزنامه نگاران در ایران گسترش دهند و در نهایت رسانههای جهان باید پوشش منظم جریان اعتصابها، اعتراضها و دیگر اقدامهای مخالفان را شروع کنند.» ............................................................................................................... در سالهای قبل از انتخابات دورهی دهم ریاست جمهوری شاهد سفرهای متعدد روزنامه نگاران و خبرنگاران رسانههای مختلف کشور به کشورهایی همچون «هلند، انگلیس، فرانسه، ایتالیا، هند، ژاپن و ...» بودهایم. در این سفرها عناصری چون «الیزابت چنی»، «خاویر سولانا» و «فرح کریمی» میزبان روزنامه نگاران ایرانی بودند که طی آن با تشکیل کلاسهای آموزشی، با تدریس کتابهایی مانند: «از شورشیان آرمان خواه تا مبارزان بی آرمان» تألیف «جین شارپ» همراه بوده است. دولت هلند نیز با تصویب بودجهی 15 میلیون یورویی تحت عنوان پلورالیزم رسانهای در ایران که بر مبنای آن مؤسسهی هلندی «هیفوس» و دهها مؤسسه و بنیاد دیگر وظیفهی پشتیبانی مالی از روزنامهنگاران، رسانههای مکتوب و دیجیتال را عهدهدار شده و تدارک مالی و فنی روزنامهنگاران تجدید نظر طلب را برعهده داشته است. ......................................................................................................................... «لرد بالتیمور» تحلیلگر مسایل سیاسی طی مقالهای تحلیلی که در پایگاه خبری «خانهی شفافسازی اطلاعات» منعکس شد دربارهی دخالت رسانههای غربی در وقایع پس از انتخابات نوشته است: «رسانههای غربی به طور روشن در قضایای ایران موضعگیری کرده و توانستهاند مخاطبان از همه جا بیخبر خود را به وسیلهی گزارشهای خبری مربوط به اعتراضهای خیابانی بعد از انتخابات ایران به سمت و سوی مورد نظر خود ببرند و خیابانهای تهران با مداخلهی رسانههای غربی شاهد برخی آشوبها در حمایت از نامزد مورد نظر غرب بود.» .............................................................................................................. «لرد بالتیمور» تحلیلگر مسایل سیاسی دربارهی دخالت رسانههای غربی در وقایع پس از انتخابات نوشته است: «رسانههای غربی به طور روشن در قضایای ایران موضعگیری کرده و خیابانهای تهران با مداخلهی رسانههای غربی شاهد برخی آشوبها در حمایت از نامزد مورد نظر غرب بود.» ........................................................................................................... بالتیمور با اشاره به برخی اقدامهای دولت آمریکا برای ایجاد شکاف میان مردم و دولت این طور مینویسد: «سال 2005 میلادی دولت آمریکا اقدام به تأمین مالی گروههایی میکرد که به عنوان سازمانهای تروریستی از سوی آمریکا برای ایجاد خشونت و حمله در ایران تعیین شده بودند تا از این راه موجبات بیثبات سازی دولت ایران را فراهم سازد. حمایت از گروهک منافقین، «ریگی» در سیستان و بلوچستان و «پژاک» در کردستان از این شمار است.» ......................................................................................................... وی با اشاره به برنامهریزی قبلی آمریکا برای انقلابی موسوم به «انقلاب سبز» در ایران مینویسد: ««کنت تیمرمن» مدیر اجرایی بنیاد دموکراسی ایران یک روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری ایران به «مک آدامز» گفته بود که صحبتهایی در رابطه با یک انقلاب سبز در تهران در جریان است.» تیمرمن پیش از این نوشته بود: «میلیونها دلار طی دههی اخیر برای ایجاد انقلاب رنگی شبیه اکراین با آموزش فعالان سیاسی هزینه شده است و مقداری از آن به دست گروههای حامی «میرحسین موسوی» رسیده است که روابطی نیز با سازمانهای غیردولتی خارج از ایران داشتهاند.» ......................................................................................................... سال 2007میلادی شبکهی تلویزیونی (ABC NEWS) گزارش داد: «جورج بوش یک حکم محرمانه را امضا کرده است که براساس آن سازمان جاسوسی آمریکا سیا، مأموریت یافته تا یک عملیات پنهانی برای بیثبات سازی دولت ایران انجام دهد که این عملیاتها شامل یک ستاد هماهنگ از بنگاههای خبر پراکنی، تهیه و تنظیم مقالات روزنامههای مخالف، دست کاری و تغییر پول در گردش ایران و تراکنش بانکی بین المللی است.» ................................................................................................................... کمیتهی خطر جاری یکی از مراکز مطالعات استراتژیک آمریکا است. بسیاری از اعضای این کمیته ژنرالها و دیپلماتهای بازنشستهی آمریکایی هستند که با تکیه بر تجربیات خود خطرهای پیش روی ایالات متحدهی آمریکا را در جهان پیشبینی نموده و در اختیار کاخ سفید قرار میدهند. این کمیته در اواسط سال 2006 میلادی طی گزارشی که توسط «مارک پالمر» از استراتژیستهای معروف آمریکایی که در دستگاه دیپلماسی آمریکا از وی به عنوان یکی از نوآوران سیاست خارجی ایالات متحده نام میبرند تهیه و تنظیم شده بود جمهوری اسلامی ایران را خطری جدی برای اهداف آمریکا در منطقه دانسته و از برپایی آشوبهای خیابانی به عنوان یک اهرم برای تضعیف نظام اسلامی ایران یاد میکند. در این گزارش آمده است که ساختار جمهوری اسلامی ایران بهگونهای است که برخلاف کشورهای آسیای میانه، تغییر آن از راه آشوبهای خیابانی امکان پذیر نیست زیرا گردش قدرت و مسؤولیت با رأی مردم در جریان انتخابات آزاد است و پیوند عمیقی بین مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران وجود دارد و تنها از آشوبهای خیابانی و اعتراضها میتوان نظام جمهوری اسلامی ایران را تضعیف نمود و آن را به مسایل جانبی مشغول ساخت. ............................................................................................................. «جان بولتون» سفیر سابق ایالات متحدهی آمریکا در سازمان ملل نیز در اظهارنظری میگوید: «ما اول سعی میکنیم رژیم را بیثبات کنیم با شکست آن، حملهی نظامی میکنیم با اجرای این استراتژی ایران بابت ساده لوحی جوانان سکولار خود و بابت اشتباهی که روحانیون در اعتماد کردن به موسوی مرتکب شدند یا استقلال یا خون خواهند پرداخت.» بررسیها در خصوص دخالت غرب نشان از آن است که اکثر کشورهای اروپایی و آمریکایی برخلاف اصول شناخته شدهی جهانی، عموماً از آشوبگران فرصت طلب حمایت کرده و هدایت و ترویج آشوب و هرج و مرج از سوی این کشورها و رسانههای آنها به روشنی قابل رصد بوده است. آنچه مشخص است اینکه حتی جملهای در اظهارنظر مقامهای مدعی دموکراسی وجود ندارد که در آن بتوان ردپایی از دعوت به آرامش، مصالحه و رعایت قانون مشاهده کرد. .................................................................................................................. زمانی که برنامهریزی و طراحی دشمن و ایادی داخلی آنها با هوشمندی رهبری فرزانهی انقلاب اسلامی، مردم و مسؤولان امنیتی و نظامی کشور به ویژه حضور مقتدرانهی بسیج مردمی در سطح شهر تهران، مدیریت و کنترل شد و حلقههای اصلی تصمیمگیر در پشت صحنه، از اعضای گروهک منافقین گرفته تا «جواسیس» صهیونیست متلاشی شدند، غرب در چرخشی وارونه از مواضع قبلی خود بازگشت و اعلام کرد که انتخابات و حوادث مربوط به آن مسألهای داخلی است و غرب نباید در این خصوص مداخله نماید. ............................................................................................................... «گری سیک» از اعضای برجستهی سازمان سیا و تحلیلگر مسایل خاورمیانه در سایت شخصی خود این طور مینویسد: «من به راههایی برای پیروزی با کمترین کشتار و خونریزی فکر میکنم. ما باید توجه خود را به نقش روز افزون سپاه پاسداران و بسیج معطوف کنیم. اما چگونه اپوزیسیون میتواند بدون جنگ و درگیری آنها را خلع سلاح کند. آنچه مشخص است اینکه در ایران یک جنبش اجتماعی تلاش میکند تا بدون توسل به رویارویی و درگیری نظامی در کارزار سیاسی برضد نیروهای نظامی به پیروزی برسد.» طبق گفتهی «کلاشویتز» هر ماشین نظامی یک مرکز ثقل دارد چنانچه در صدد به حداقل رساندن خسارت و کوتاه کردن جنگ باشید، این مرکز ثقل هدف و محور خواهد بود. مایلم که بگویم آن مرکز ثقل در تمایز بین حوزهها و قلمروهای مذهبی و غیرمذهبی قرار دارد. سپاه پاسداران و بسیج را به طور کارا از میدان خارج کنید. تا این اتفاق رخ ندهد. هیچ یک از این تلاشها نتیجه نخواهد داد. خلاصه آن که اپوزیسیون باید در آرامگاه آیت الله خمینی(ره) بست بنشیند. جدای از موسوی و همسرش، شماری از افراد که صلاحیتشان در هالهای از شک و تردید قرار دارد و کسانی که طی دو دههی گذشته در عرصهی سیاست فعال نبودند باید به این حرکت بپیوندند. «سیدعلی رضا بهشتی»، «همسر شهید رجایی»، «همسر شهید همت» و برخی از اعضای خانوادهی آیتالله خمینی(ره) مانند «سید حسن»، «زهرا» (عمهاش) و «علی اشراقی» از جمله اسامی هستند که به ذهن من میآید، حتی «علی مطهری» را نیز باید به پیوستن به این حرکت ترغیب نمود.» .............................................................................................................. در کنار این تحلیلگران، نظریهپردازانی همچون «جین شارپ» با کمک دو سرمایهدار صهیونیست به نامهای «جورج سوروس» و «رابرت مورداک» که یکی مراکز ارزی و نفتی دنیا را در دست دارد و دیگری مراکز رسانهای همچون دهها روزنامه و تلویزیون را در اختیار گرفته، به سرعت کودتای رنگی را در گرجستان، اوکراین، قرقیزستان و... با سرمایهگذاری اندک و برداشت هنگفت و استفاده از عناوین دروغینی چون مردم سالاری و آزادی آن هم با بهرهگیری از فرصتهای انتخاباتی که جامعه در هیجانات خاص خود قرار دارد با موفقیت پشت سر گذاشتند و یک انقلاب رنگی را در این کشورها شکل دادند. دستگاههای جاسوسی سیا و موساد با خریداری فرماندهان نظامی در این کشورها و معرفی نامزد مورد نظر خود و با ایجاد فتنه، آشوب و حمله به مراکزی چون رادیو و تلویزیون، مجلس و کاخ ریاست جمهوری کودتا را به سر انجام میرساندند. ..................................................................................................................... اما در جمهوری اسلامی ایران این امکان برای همراهی نیروهای نظامی که خود از بدنهی ملت و مردم بودند وجود نداشت و در کنار نیروهای مسلح ایران مستشاران آمریکایی قرار نداشتند تا خط و خطوط بیگانهپرستی و خیانت را توجیه کنند. در این بین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج خود دو نیروی پاسدار انقلاب اسلامی و دست آوردهای آن هستند که شاداب و قدرتمند در تمامی صحنههای انقلاب حضور دارند و بدین علت بود که هم در دورهی اصلاحات و هم در فتنهی بعد از انتخابات ریاست جمهوری، سپاه و بسیج بیشتر از هر زمان دیگری مورد تهاجم قرار گرفتند و به وضوح مشخص گشت که اسکوپ جنگ نرم، سپاه و بسیج است. |
قالب های نازترین جوک و اس ام اس زیباترین سایت ایرانی جدید ترین سایت عکس نازترین عکسهای ایرانی بهترین سرویس وبلاگ دهی وبلاگ دهی LoxBlog.Com
< دریافت کد سیستم خبر خوان Up Page ![]() ![]() |